میوه عشق

کارهای روزانه ی مامان بابام

1392/8/30 11:18
نویسنده : مسافر کوچولو
378 بازدید
اشتراک گذاری

مامان بابای مهربون من مثل همه ی مامان باباهای دنیا از وقتی فهمیدن یه مسافر کوچولو تو راه دارن زندگیشون کلا تغییر کرده:نحوه ی غدا خوردنشون ،صحبت کردنشون ، فیلم نگاه کردنشون حتی راه رفتنشون و خلاصه همه چی.

مامان من وقتی فهمید که من تو راهم، نشست با خدا حرف زد. از اونجاییکه بابا جونمو خیلی دوست داره و نمیخواد که هیچ وقت اذیتش کنه گفت: خدایا طوری کن که من زیاد ویار نداشته باشم .نکنه چیزی دلم بخواد که سخت باشه شوهرم بره تهیه کنه .البته بابایی هی میگه که تو بخواه بالای "عینالی" هم باشه میرم واست میارم.خدا هم مامانو خیلی دوست داره حتی اون چیزایی که قبلا خیلی دوست داشت اونا روهم دیگه مامان دلش نمیخواد.

مامان جونم یه برنامه ی روزانه داره که شنیده خیلی برای رشد و سلامتی و آینده ی من مفیده .اینجا براتون میذارم تا اگه مامانای دیگه هم وقت داشتن انجامش بدن.خیلی خوبه .

 

 

 سوره یس(میخونه به یه انار و میخوره تا من باهوش و خوشگل بشم).50 بارسوره توحید .50 بار سوره قدر.آیت الکرسی.120 بارصلوات.استغفار .دعای عهد.حدیث کسا.زیارت عاشورا + نماز زیارت.دعای مجیر بعد از نماز.تسبیحات اربعه قبل از خواب.سوره های مسبحات.نماز شب.غسل جمعه

اینها رو هم نوشتن که خوبه البته اگه مامانی من وقت کنه میخونه: زیارت جامعه کبیره-دعای توسل.زیارت امام زمان.در شبانه روز 10 ساعت استراحت ، 10 بار چهارقل.40روز ناشتا 12 مویز با 12 بسم الله.سوره یوسف و خواندنش بر سیب .ختم قرآن برای سلامتی امام زمان(عج).

 

برنامه ماهانه:

ماه اول هر روز یک یا دو عدد رطب با سوره قدر

ماه دوم هر روز عناب با سوره توحید

ماه سوم هر روز سیب با آیت الکرسی

ماه چهارم هر روز انجیر با سوره تین

ماه پنجم هر روز تخم مرغ با سوره حمد

ماه ششم هر روز انار با سوره فتح

ماه هفتم هر روز به با سوره یس

ماه هشتم هر روز کباب با زعفران با سوره نصر (از آغاز این ماه چهل بار سوره انعام بخونید)

ماه نهم هر روز شیر و خرما با سوره دهر یا انسان

خوردن گلابی ، به و کندور هم توصیه شده.

 

توصیه ی من به مامانی :هرچی خوشمزه هس بخور مامان جونم.

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

ایسان
30 آبان 92 13:20
تا امدنت روزی هزار بار روحم را میتکانم ـ از هر چه غبارـ تنها به حرمت قدمهای کوچک تو....
ایسان
30 آبان 92 13:24
عاقبت در يك شب از شبهاي دور /كودك من پا به دنيا مينهد آن زمان برمن خداي مهربان / نام شورانگيز مادر مينهد آن زمان طفل قشنگم بيخيال/ در ميان بسترش خوابيده است بوي او چون عطر پاك ياس ها/ در مشام جان من پيچيده است آن زمان ديگر وجودم مو به مو / بسته با هستي طفلم ميشود آن زمان در هر رگ من جاي خون / مهر او در تار و پودم ميشود ميفشارم پيكرش را در برم / گويمش چشمان خودرا باز كن همچو عشق پاك من جاويد باش / در كنارم زندگي آغاز كن ميگشايد نور چشمم ديدگان / بوسه ها از مهر بر رويش زنم گويمش آهسته اي طفل عزيز / ميپرستم من تورا مادر منم
ایسان
30 آبان 92 13:35
سلام زندایی و دایی جونم از ته ته دلم براتون تبریک میگم براتون ارزوی بهترین ها رو دارم بی صبرانه منتظر ب دنیا امدن فرشته کوچولو هستم مواظب خودتون باشین خیلی دوستتون دارم خیلی ]
ایسان
1 آذر 92 2:14
زندگی دیکته ای نیست که آن را به ما گفته بودند و گفته باشند و خواهند گفت !!! زندگی انشایی است که تنها باید خود بنگاریم ؛ باشد که موضوع انشای زندگیت "خدا" ، مقدمه اش "عشق او" ، و انتهایش "نگاه او" باشد ... آمیــــــــــــــــــــــــــــــــن
ایسان
19 آذر 92 19:11
ﺩﺭﻧﮓ ﻋﺠﺐ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻋﺠﯿﺒﯿﺴﺖ! ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻣﻦ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻧﻘﻄﻪ ﺑﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﯽ”ﺑﺮﻭ” ﭼﻘﺪﺭ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ ، ﺍﮔﺮ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﺵ ﺑﺎﻻ‌ ﺑﻮﺩ . سلام عزیزم آپم خوشحال میشم اسمتونو ببینم
آتناخانم
29 آذر 92 1:27
سلام زن دایی آیسان جون ....ازآیسان خیلی تعریفتونو شنیدم مطالب وبلاگتون به خصوص قسمت دعاهای ایام بارداری همراه باخوراکی هاش فوق العاده عالی بود ...الهی تن کوچولووخودتون سالم وسلامت باشه ...الهی قدمش خیروزندگیتون روشیرین تروپرازشادی کنهمراقب خودتون ومسافرتون باشید ممنونم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به میوه عشق می باشد